[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

میزبانان ویدیو

[صدای درونی خواهرم را همانطور که در رابطه جنسی شبانه برادر شوهرش احساس می کند، می شنوم! اونی چان چیکار میکنی..." "نه...این خواهر کوچولوی منه..." "...نن...ننن... نوک سینه هام داره تکون میخوره" "اگه خودمو نگه دارم دیوونه میشم..." شیزوکاوا که شخصیتی ترسو داره نمیتونه صدایی در بیاره و فقط وانمود می کنه که خوابه. حتی اگر دوست نداشته باشد، بدنش صادق است و می‌گوید: «می‌خواهم بفهمم چقدر احساس لیز خوردن می‌کنم...» «آه! خروس من وارد می شود!» همانطور که انتظار می رفت، او بلند می شود و ثابت می ایستد، اما دیگر خیلی دیر شده است. "دیک برادرم خیلی زشته..." "نه، اما متوقف نشو...بیشتر به من دست بزن..." احساسات واقعی چیزی که من می خواهم در ذهنم بیرون می زند! - امشب هم منتظرت هستم برادر.

بازیگران زن:

شیزوکا

شیزوکا

کارگردانان:

یاماگوچی مد روز

برچسب‌ها:

آلیس ژاپن

استودیوها:

آلیس ژاپن

ژانرها:

تحقیر سینه های بزرگ باریک محارم تک کار خواهر بزرگتر/خواهر کوچکتر دختر گاوچران کرمپی بادکنک صحبت های کثیف دید بالا توزیع انحصاری

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

[DVAJ-709] [زیرنویس فارسی] حتی وقتی هر شب سینه‌های برادر شوهرم را نوازش می‌کنند، نمی‌توانم جلوی تظاهر به خواب را بگیرم، و انگشت‌گذاری که روز به روز تشدید می‌شود آنقدر مقاومت ناپذیر است که در نهایت زبانم را با زبان خودم می‌بندم، از پدر و مادرم پنهان می‌شوم و مجبور می‌شوم صدایم را تحمل کنم. شیزوکاوا.

نظرات

Suggested

[ID-029] مجموعه ویدیویی 4 ساعته از یک برادر کوچکتر شیطان صفت که هوس 12 خواهر بزرگترش را می کند و شب ها آنها را به هم می زند.

در یک شب شاخ، می خواهم بوی و لمس یک زن واقعی را حس کنم و از داخل واژن لغزنده اش انزال کنم. یک برادر کوچکتر به دلیل میل جنسی غیرقابل کنترل خود به اتاق "خواهر" خوابیده اش حمله می کند. بوی تازه به خواب رفتن در راه خانه از محل کار، بوی خوب بعد از حمام کردن، بوی خفه کننده لباس زیر، برادر کوچکتر هیجان زده مقدار زیادی مایع منی را در سراسر بدن خواهر بزرگتر پخش می کند. 4 ساعت فیلم خواب 12 خواهر در شب.

[ID-029] [زیرنویس فارسی] مجموعه ویدیویی 4 ساعته از یک برادر کوچکتر شیطان صفت که هوس 12 خواهر بزرگترش را می کند و شب ها آنها را به هم می زند.

[WAAA-557] ناپدری من که از آن متنفرم شبانه تحت معالجه قرار می گیرد ... itskaichi mei

می با همسرش زندگی یک ازدواج مهربان و دوستانه را پشت سر می گذارد. با این حال ، مه یک نارضایتی داشت. این یک مبتذل ، ظریف و زندگی با ناپدری من بود. من از پدر و مادرم ، جایی که آزار و اذیت جنسی امری عادی است ، تغذیه شدم. یک روز ، ناپدری او می را پیدا می کند ، که در حالی که شوهرش دور بود ، خوابید. برای اینکه تصور کنم پسرم دور است ، او مخفیانه لباس زیر خود را تغییر می دهد ، دستگاه تناسلی خود را که با بوی عرق و زن مخلوط شده است ، بلعیده و او را با تجاوز به غفلت بی رحمانه سوق می دهد. حتی پس از آن ، می به محض حمله به ناپدری خود ، بدن جوان خود را می بیند ...

[WAAA-557] [زیرنویس فارسی] ناپدری من که از آن متنفرم شبانه تحت معالجه قرار می گیرد ... itskaichi mei

[HUNTC-325] "نباید دوستش داشته باشم، اما چرا چنین احساسی دارم؟ *صدای قلب" وقتی هر روز خواهر شوهر خجالتی سینه گنده ام را اذیت می کردم، او به شدت حساس می شد و زود انزال می کرد!

هر روز دارم سینه های خواهرشوهرم سینه گنده و ترسو رو خودارضایی میکنم! هر روز میمالمش! شاید یه ذره ازش خوشش نیامد ولی من خیلی ماساژش دادم و انجامش دادم! چون خواهر شوهرم ضعیف الاراده پس اگه دستم به سینه هاش بزنم اشکالی نداره؟ بنابراین سعی کردم به آرامی آن را لمس کنم، و همانطور که انتظار می رفت، عصبانی نشد. بنابراین روز بعد، سعی کردم آن را کمی جسورانه تر ماساژ دهم و دوباره بی خطر بود! و بعد روز بعد و روز بعد...همانطور که هر روز آن را می مالیدم شروع به احساسش کردم! هر چه بیشتر آن را بمالید، بیشتر شروع به دمیدن می کند، تا زمانی که آب دهانش جاری شود! سینه های خواهرشوهرم کاملا حساسه و زود انزالی داره انگار ماساژ هر روزم جواب داده! هنگامی که این اتفاق می افتد، مرحله بعدی درج است! با این حال، خواهر شوهر من همیشه آن را احساس می کند و به جای رد آن، در حالت فحشی است که خودش درخواست دیک می کند، بنابراین به راحتی می تواند به آن برسد! به لطف تلاش های روزانه ام، خواهر شوهرم اکنون دوست جنسی من در خانه است! پدر و مادرم نمی‌دانستند خواهر شوهرم سینه‌هایش را توسط برادرش تربیت و لعنت می‌کند.

[HUNTC-325] [زیرنویس فارسی] "نباید دوستش داشته باشم، اما چرا چنین احساسی دارم؟ *صدای قلب" وقتی هر روز خواهر شوهر خجالتی سینه گنده ام را اذیت می کردم، او به شدت حساس می شد و زود انزال می کرد!

[HUNTC-412] "نه، خیلی حس خوبی داره، من هر چند بار که بخوام تموم میکنم..." داشتم فکر میکردم درسته که سینه های بزرگ حساسیت بدی دارن...یک دوست دوران بچگی سینه گنده با تجربه کمی با من مشورت کرد و با اینکه هر روز نوک سینه هاش رو ترد میکردم یک دستگاه ارگاسم نوک پستان با حساسیت عالی ساختم!

دوست دوران کودکی من که ناز است و سینه های بزرگی دارد به نظر می رسد اخیراً به کسی علاقه مند شده است و من احساسات متفاوتی در مورد او دارم... یک روز دوست دوران کودکی ام به دلیل مشکلی که فقط من می توانستم در مورد آن صحبت کنم به کمک من آمد و او یک چیز ظالمانه گفت: "شنیده ام که سینه های بزرگ برای حساسیت مضر است، بنابراین نگران شدم... هی، می توانید لطفاً من را لمس کنید؟" نه، دوست دوران کودکی من به طور جدی به نگرانی های خود اعتراف کرده است! من چاره ای ندارم جز اینکه پوستم را اینجا در بیاورم! وقتی دست به کار شدم و شروع به ماساژ دادن سینه های بزرگش کردم، عکس العمل عجیبی گرفت. دوست دوران کودکی افسرده ای گفت: "من نمی دانم که آیا بالاخره این حقیقت دارد...". اما درست بعد از آن! لحظه ای که انگشتانم به نوک سینه هایش برخورد کردند، تکان خورد! یک دوست دوران کودکی واکنش نشان می دهد! "من-ممکن است در آنجا احساس زیادی داشته باشم..."، بنابراین من نوک سینه هایم را با "نوک سینه های ترد" روزانه توسعه دادم! نوک پستان دوست دوران کودکی من روز به روز حساس تر می شود و میل جنسی من به دلیل ارگاسم های نوک پستان او روز به روز بیشتر می شود! چه بر سر ما خواهد آمد! ?

[HUNTC-412] [زیرنویس فارسی] "نه، خیلی حس خوبی داره، من هر چند بار که بخوام تموم میکنم..." داشتم فکر میکردم درسته که سینه های بزرگ حساسیت بدی دارن...یک دوست دوران بچگی سینه گنده با تجربه کمی با من مشورت کرد و با اینکه هر روز نوک سینه هاش رو ترد میکردم یک دستگاه ارگاسم نوک پستان با حساسیت عالی ساختم!

[SAME-197] گزارش بارداری غمگین. شیزوکاوا

یک سال از درگذشت برادرم گذشته است. حتی اگر من درگذشت ، من نتوانستم او را ببخشم که به اوضاع کمک نکردم. من تصمیم گرفته بودم که روزی او کاری را انجام دهد که او غیرقابل توصیف باشد. زمان فرا رسیده است. من همسرش ، مایکا را نقض کردم. همسرم که به تازگی اولین سالگرد سالگرد خود را به پایان رسانده است ، در مقابل محراب او است. ... این بهترین مرحله است.

[SAME-197] [زیرنویس فارسی] گزارش بارداری غمگین. شیزوکاوا

[ROYD-270] وقتی هر روز خواهر ناتنی مرتب و فوق العاده خجالتی ام را اذیت می کردم، او فوق العاده حساس شد و زود انزال کرد! او ناگهان به دختری منحرف تبدیل می‌شود که چهره‌ای مبتذل می‌کند و مدام کم می‌آورد. میو اوتوری

خواهر شوهرم که بعد از ازدواج مجدد پدر و مادرم گرفتم، دختری خجالتی بود که ضعیف بود و نمی‌توانست به وضوح بگوید: «نمی‌خواهم کاری را انجام دهم که دوست ندارم.» او آنقدر بی دفاع است که داخل خانه حتی سوتین هم نمی‌پوشد... در حالی که به او خیره شده بودم، دیگر نمی‌توانستم تحمل کنم، و هر روز تیشرت‌هایش را لمس می‌کردم. سوزن سوزن شدن، گزگز، گزگز، گزگز، گزگز، گزگز سوزن سوزن شدن، گزگز، سوزن سوزن شدن، سوزن سوزن شدن، سوزن سوزن شدن، سوزن سوزن شدن و سوزن سوزن شدن نوک سینه هایش هر روز در حالی که به من خیره می شد و من همچنان به اذیت کردنش هر روز ادامه می دادم، به نظر می رسید که واکنش او بهتر و بهتر می شد. بیدمشک من خیلی زود خیس شد و من به شدت حساس و مستعد انزال زودرس شدم. در نهایت او ناگهان تبدیل به دختری بداخلاق می شود که حتی از تو می خواهد که به نوک سینه هایش دست بزنی! !

[ROYD-270] [زیرنویس فارسی] وقتی هر روز خواهر ناتنی مرتب و فوق العاده خجالتی ام را اذیت می کردم، او فوق العاده حساس شد و زود انزال کرد! او ناگهان به دختری منحرف تبدیل می‌شود که چهره‌ای مبتذل می‌کند و مدام کم می‌آورد. میو اوتوری

[JUR-571] 5 روز در حالی که شوهرش در سفر کاری است ... تجاوز به عنف پیستون آهسته که به پدرشوهرش منفور کاهو هاناموری تسلیم می شود

بعد از یک سال ازدواج با شوهرم، از پدرشوهرم آقای ایپی بیزار شدم. شرط ازدواج این بود که با پدرشوهرم زندگی کنم...در آن زمان پدرشوهرم مهربان بود و قبول کرد که با من زندگی کند اما بعد از ازدواج پدر شوهرم ماهیت واقعی خود را نشان داد. او اغلب در کارهای خانه دخالت می کرد و لباس های زیر خود را یکی پس از دیگری گم می کرد. من با شوهرم در این مورد صحبت کردم، اما او گفت باید بعد از یک سفر کاری 5 روزه در مورد آن صحبت کنیم. سپس روزی که شوهرم رفت، به اتاق پدرشوهرم رفتم که در زمانی که او نبود، از ورود به آن منع شدم. عکس های مخفی من در آن اتاق پخش شده بود... سعی کردم بلافاصله از اتاق خارج شوم اما پدرشوهرم پشت سرم ایستاده بود. «الان همه چیز معلوم است...» ناپدری ام به من حمله کرد.

[JUR-571] [زیرنویس فارسی] 5 روز در حالی که شوهرش در سفر کاری است ... تجاوز به عنف پیستون آهسته که به پدرشوهرش منفور کاهو هاناموری تسلیم می شود

[GOJI-072] خواهر توسط برادر فضول خود تجاوز کرد

من می توانم این نگاه را احساس کنم که گویی برای همیشه مورد تماشای چیزی قرار می گیرم ... احساس می کنم که اضطراب و حتی وقتی در خانه هستم نمی توانم آرام شود ... او در این باره با برادرش مشورت می کند ، اما برادر هویت واقعی نگاهش بود! وقتی از او در مورد این واقعیت که او مخفیانه عکس می گرفت ، سؤال کردم ، او توسط برادرش که عصبانی شد عصبانی شد ... شامل ناناتوریکو و دو دختر زیبا بود.

[GOJI-072] [زیرنویس فارسی] خواهر توسط برادر فضول خود تجاوز کرد