[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...

میزبانان ویدیو
دوست دوران کودکی من از همان مدرسه از حمام متنفر است! من اغلب بیش از یک هفته نمی رفتم و پدر و مادرم به خاطر بو اصرار می کردند که بروم داخل، بنابراین چاره ای جز رفتن نداشتم، اما مزاحم MAX او فعال شد و از من خواست که او را حمام کنم! جدی میگی! ? ما دیگه بچه نیستیم...فکر میکردم اوضاع بد میشه ولی دوست بچگیم منو هل داد تا بدنم رو بشورم! همانطور که انتظار می رفت، وقتی بدن برهنه شهوانی دوست دوران کودکی ام را دیدم، در عرض چند ثانیه کاملاً نعوظ پیدا کردم... وقتی احساس افسردگی می کردم و احساس ترحم می کردم، دوست دوران کودکی ام دستش را دراز کرد تا به دیک من دست بزند! آیا این بدان معنی است که من تنها کسی نیستم که شاخ هستم؟ با وجود اینکه زحمت شستن بدنم را کشیدم، اما آنقدر شدید رابطه جنسی داشتم که خیس عرق شدم...

کارگردانان:

موریکی

برچسب‌ها:

گروه HHH

استودیوها:

شکارچی
[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...[HUNTC-261] [زیرنویس فارسی] "لطفا با من حمام کن. می خواهم بدنم را تمیز بشوی!" دوست دوران کودکی ام که در دبستان و راهنمایی با من به همان مدرسه می رفت، از حمام متنفر است! حمام نکردن به مدت یک هفته طبیعی است. آنقدر بوی بدی می دهد که پدر و مادرش اصرار دارند او را ببرند، بنابراین او چاره ای جز حمام ندارد، اما حداکثر عادت دردسرسازش شروع می شود و می خواهد او را به حمام ببرم...

نظرات

Suggested
[HUNTC-468] "چی!؟ نعوظ اینجا؟" وقتی برای تجربه کار به سالن زیبایی رفتم، فقط دخترهای ساده لوح بودند و من تنها پسر بودم! تجربه سالن زیبایی شامل لمس بدن دختر فقط با یک حوله است! دختره هم فقط حوله پوشیده که لیز میخوره و میتونی سینه و باسنش رو ببینی! علاوه بر این، در ناحیه حساس فاق تحت درمان قرار گرفتم و کاملا نعوظ شدم.
تجربه کاری که به دانش آموزان اجازه می دهد در دوران دانشجویی مشاغل مختلفی را تجربه کنند. من به زیبایی علاقه مند بودم، بنابراین می خواستم در یک شرکت زیبایی شناسی کار کنم. و سپس روز تجربه کاری فرا رسید. هه! فقط دخترا هستن! معلوم شد من تنها مرد هستم... از کاری که کردم پشیمانم. اما اکنون نمی توانم مقصد تجربه را تغییر دهم. بنابراین فکر کردم که حضورم را از بین ببرم و بی سر و صدا از راه بروم... چه، آموزش سالن زیبایی را فقط با یک حوله تجربه کنید؟ وحشتناک! غیر ممکن است! من دارم نعوظ میگیرم! این ترس ها کاملاً دقیق هستند! چشم دیک ایستاده ام جمع می شود! دیگه طاقت ندارم! وقتی به آن فکر کردم، به دلایلی همه دست به کار می شدند؟ دروغ! این چیه؟ و حتی مربی! علاوه بر این، فضای شیطنت آمیز مسری می شود و منجر به وضعیت غیرعادی می شود که دختران شروع به درخواست دخول می کنند! این فقط یک تجربه شغلی نیست، بلکه یک تجربه جنسی است! تصمیم گرفتم! من قصد دارم در صنعت زیبایی کار پیدا کنم! اگر به این صنعت بپیوندید، ابتدا باید بتوانید لعنتی شوید!
[HUNTC-468] [زیرنویس فارسی] "چی!؟ نعوظ اینجا؟" وقتی برای تجربه کار به سالن زیبایی رفتم، فقط دخترهای ساده لوح بودند و من تنها پسر بودم! تجربه سالن زیبایی شامل لمس بدن دختر فقط با یک حوله است! دختره هم فقط حوله پوشیده که لیز میخوره و میتونی سینه و باسنش رو ببینی! علاوه بر این، در ناحیه حساس فاق تحت درمان قرار گرفتم و کاملا نعوظ شدم.
[HUNTC-147] وقتی بعد از مست شدن از خواب بیدار شدم، خودم را در اتاق یک کارمند جوان بامزه و بامزه دیدم. در مورد تماس تلفنی همسرم دروغ می گویم و سعی می کنم با عجله به خانه بروم، اما آنقدر مست هستم که نمی توانم حرکت کنم. وقتی جونیورم مرا اینطور دید، سینه ها و شلوارهایش را به من نشان داد. "خطرناکه...من باید برم خونه..." پیگیری درج زنده به من که درگیری دارم!
وقتی از خواب بیدار شدم، در اتاق دختر جوان بودم! آه این چه حرفیه! سعی می کنم دیشب را به یاد بیاورم، اما واقعاً نمی توانم آن را به یاد بیاورم... تنها چیزی که یادم می آید این است که با هم مشروب خوردیم ... در هر صورت خطرناک است! همسرم از دست من عصبانی می شود! درست زمانی که به این فکر کردم، آهنگ زنگ همسرم به صدا درآمد. خیلی راحت دروغ میگم یک دختر جوان با سینه درشت وقتی مرا اینطور می بیند لبخند می زند. نه! فعلا بریم خونه! شروع کردم به حرکت کردن و دختر جونیور تیپ و شورتش رو نشون داد...! آه، من می خواهم دستم را در آن امتحان کنم! اما این یک تله است! پایین تنه ام حتی وقتی به آن فکر می کنم کاملاً نعوظ می شود! و من فقط تسلیم وسوسه می شوم. حافظه و هوشیاری من قوی است. برای همین خواستم این کار را بکنم... همسرم ببخشید! فکر میکردم دیگه هیچوقت همچین فرصتی پیدا نمیکنم...
[HUNTC-147] [زیرنویس فارسی] وقتی بعد از مست شدن از خواب بیدار شدم، خودم را در اتاق یک کارمند جوان بامزه و بامزه دیدم. در مورد تماس تلفنی همسرم دروغ می گویم و سعی می کنم با عجله به خانه بروم، اما آنقدر مست هستم که نمی توانم حرکت کنم. وقتی جونیورم مرا اینطور دید، سینه ها و شلوارهایش را به من نشان داد. "خطرناکه...من باید برم خونه..." پیگیری درج زنده به من که درگیری دارم!
[HHF-088] "میخوام بهت نزدیک بشم پس بیا با هم وارد بشیم (قلب)" تنها با مادرشوهرم سینه گنده تو یه حموم کوچیک! دلیل از بین رفتن بیش از حد پوست! 52 4 ساعت متوالی کرم پایی بارها و بارها به یک بیدمشک منحرف و ناامید! !
مادرشوهر جوان و زیبایی که به دلیل ازدواج مجدد پدر و مادرش ناگهان مادر شد. و سینه های بزرگ! طبیعتاً بین داماد و مادرشوهر که نمی دانند چگونه با هم تعامل داشته باشند فاصله است. نامادری در تلاش برای پر کردن این فاصله، در حالی که پسر خوانده در حال حمام کردن است، وارد حمام پسرخوانده می شود و سعی می کند با او پوستی داشته باشد... با این حال، سینه های بزرگ مادرشوهر برای داماد خیلی تحریک کننده است... دیک من جلوی مادر شوهرم بزرگ و بزرگتر می شود. مادرشوهر نسبت به موقعیت احساس مسئولیت می کند و گیج می شود. و جوابی که مادرشوهرم به من داد این بود... اولین کاری که باید انجام داد این بود که فاصله بین بدنمان را کم کنیم! دامادم توسط مادرشوهرش راهنمایی می شود که به او می گوید همه چیز را به من بسپار. در نتیجه فاصله بین او و مادرشوهرش به سرعت در حال کاهش است! این اثر تلفیقی از 14 نامادری خوش قلب و سینه گنده است. شما مطمئناً مهربانی مورد نظر خود را خواهید یافت!
[HHF-088] [زیرنویس فارسی] "میخوام بهت نزدیک بشم پس بیا با هم وارد بشیم (قلب)" تنها با مادرشوهرم سینه گنده تو یه حموم کوچیک! دلیل از بین رفتن بیش از حد پوست! 52 4 ساعت متوالی کرم پایی بارها و بارها به یک بیدمشک منحرف و ناامید! !