سبک شماره یک S-1

[SONE-940] روز هفتم، هر روز به معلم زنم که نزدیک به سنم است، قرص های مقوی می دادم و تبدیل به زنی در گرما شدم که بارها و بارها دیک شاگردم را می خواهد. ریری ناناتسوموری
ناری که به خاطر زیبایی اش شهرت دارد، یک معلم زن محبوب است که بین دانش آموزانش نیز محبوبیت دارد. دو پسر در کلاس او بودند که در رشته شیمی سرآمد بودند. داروی مقوی که در کلاس ایجاد می شد بسیار قدرتمند بود، سر او را پر از شهوت می کرد و فاق او را به شدت گزگز می کرد. آنها هنوز متوجه نشده بودند، اما این یک داروی انقلابی به عنوان یک انرژی زا بود. پس از چند روز دادن بازیگوشانه به نیری چنین دارویی، یک موقعیت اضطراری پیش می آید که در آن او در کلاس درس به هم می ریزد. وقتی سریع او را به تیمارستان بردم، احساس سرگیجه داشت، اما بدنش داغ و فاقش خیس بود. دانش‌آموزان از چنین منظره‌ای هیجان‌زده می‌شوند و با داشتن رابطه جنسی با ریری میل جوانی خود را بیرون می‌دهند. نوری که خاطرات مبهمی از دادن داروی مقوی جنسی به معلمش و داشتن رابطه جنسی با او دارد، تبدیل به یک عادت می شود، به اتاق کلوپ علمی سر می زند، فرمول تقویت جنسی را می بیند و دانش آموزان را به کلاس درس می خواند... اشتباهاتی که شیمیدان هایی که بعداً به شهرت رسیدند در دوران دانشجویی مرتکب شدند، جوانی احساسی و اروتیک بود.
[SONE-940] [زیرنویس فارسی] روز هفتم، هر روز به معلم زنم که نزدیک به سنم است، قرص های مقوی می دادم و تبدیل به زنی در گرما شدم که بارها و بارها دیک شاگردم را می خواهد. ریری ناناتسوموری
[SONE-989] من دومین زنی هستم که به آن مرد اجازه داد از سوراخ من استفاده کند. هنوز هم خوشحالم. کوداما نانامی
آن شخص یک دوست دختر واقعی دارد. من زن دوم آن شخص هستم. رابطه ای مثل دوست جنسی. "می تونی الان بیای؟" دعوت همیشه آخرین لحظه است. من قبلا حمام کرده بودم و آرایشم را پاک کرده بودم. اما...من میرم ببینمت. هر وقت همدیگر را می بینیم، در خانه اوست که کمی دورتر است. همیشه یک کار برای انجام دادن وجود دارد. من نه قرار قرار می گذارم، نه بیرون غذا می خورم و نه کار دیگری انجام می دهم. یک بار او cum، تمام است. آنجا منحل شد. من نمی خواهم او از من متنفر باشد، بنابراین من به آنچه او می گوید عمل می کنم و به حرف دوست دخترش گوش نمی دهم. من یک زن راحت هستم. ------------------------------ ↑ این چیه لول خیلی تجلیل شده نیست؟ وقتی زنگ می زنم هویهوی می آید در عرض 5 ثانیه از ملاقات با او، او را در دهانم گرفتم و خوشحال بودم که او را در گلویم داشتم. حتی اگر همه چیز فقط در حد حرف باشد، من اصلاً شکایت نمی کنم او فقط یک مازوخیست است که دوست دارد خفه شود و کتک بخورد. حتی زمانی بود که او داشت خودارضایی می کرد و در حال تماشای رابطه جنسی من با یک زن دیگر بود lol من اجازه نمی دهم این اتفاق برای یک زن عادی بیفتد. شما فقط یک سوراخ جنسی هستید. حتی دومی هم نیست چون نمیتونی از اونجا دعوتم کنی این حتی یک دوست جنسی نیست، درست است؟
[SONE-989] [زیرنویس فارسی] من دومین زنی هستم که به آن مرد اجازه داد از سوراخ من استفاده کند. هنوز هم خوشحالم. کوداما نانامی
[SONE-896] خانه ای که من و پدرشوهرم دیگر نیازی به لباس فرم اومیکا مینامیزاوا نداریم
من آن دختر را می خواستم، بنابراین به مادرش نزدیک شدم. او صاف و بی گناه بود و من نمی توانستم بدن او را که زیر لباس او پنهان شده بود از ذهنم بیرون کنم. برایم مهم نبود که با مادرم ازدواج کنم. با این حال، تنها کاری که او باید انجام دهد این است که دلیلی برای زندگی در زیر یک سقف با اومیکا بیابد. همین کافی بود. هر بار که یونیفورمم را می پوشم و صبح در اتاق نشیمن حاضر می شوم، اشتیاقم بیشتر می شود. من عمداً از کنار او در راهروی باریک رد شدم و هر شب در حالی که او پس از حمام با حوله حمام راه می‌رفت، درباره او خیال‌پردازی می‌کردم. طولی نکشید که غیبت مادرم بیشتر شد. به آرامی او را لمس کردم و اجازه دادم به آن عادت کند و کم کم فاصله بین او را بستم. از روزی که یونیفرمش را درآوردم، اومیکا دختر من نبود. حتی اگر با دهان خود رد کنید، بدن شما از قبل آن را می پذیرد. من بودم که زودتر از همه می دانستم که آن دختر تبدیل به یک زن می شود.
[SONE-896] [زیرنویس فارسی] خانه ای که من و پدرشوهرم دیگر نیازی به لباس فرم اومیکا مینامیزاوا نداریم
[SONE-999] گفتم شما را سرگرم خواهم کرد، اما در نهایت با یک خروس بزرگ لعنتی شدم و در نهایت با افشای ماهیت مازوخیستی واقعی ام عیاشی بزرگی داشتم. سوزو اوتوناشی
سومین اثر پس از اولین نمایش تکان دهنده! من دوباره جنبه مازوخیستی خود را به روز کردم! این بار با روحیه مهمان نوازی که حدود 20 سال از تولدمان به ما آموزش داده شده، ذهن و جسم شما را آرام می کنیم. نه تنها منگنه، بلکه نوک پستان، مقعد، نوک انگشتان، پاها و یک سرویس کامل از سر تا نوک انگشتان. مردان یکی پس از دیگری ظاهر می شوند و قرار است با مهمان نوازی خانواده ای سرشناس با هر یک از آنها رفتار کنند، اما به طور غیرمنتظره ای در وضعیت نابسامانی قرار می گیرند. چوب های خروس از همه جهات ظاهر می شوند و به داخل دهان بالا و پایین می لغزند! و سرانجام ماهیت واقعی او آشکار می شود. اوتوناشی سوزو هیجان زده می شود. ذهن مازوخیست خود را آزاد کنید! اولین عیاشی بزرگ در زندگی من! بدن باریک زیبای او با زیر پا گذاشتن و نوک زدن و تکان دادن تشنج می کند. حتی از دومی هم شکسته تر بود... حتی خانم های جوان طبقه بالا که آداب معاشرت را به طور کامل آموزش داده بودند، نتوانستند بر میل جنسی خود غلبه کنند.
[SONE-999] [زیرنویس فارسی] گفتم شما را سرگرم خواهم کرد، اما در نهایت با یک خروس بزرگ لعنتی شدم و در نهایت با افشای ماهیت مازوخیستی واقعی ام عیاشی بزرگی داشتم. سوزو اوتوناشی