کاوایی

[CAWD-887] هارو آئوبا، یک کمپ تمرینی تابستانی که مملو از داروهای مقوی است، جایی که دوست دختر فداکار و مهربانم به راحتی همکار ارشدم را اغوا کرد.
با نزدیک شدن به فصل بین دبیرستان، یک اردوی آموزشی برای اعضای منتخب باشگاه شنا برگزار می شود. دوست دختر من که تنها بازیکن زنی بود که انتخاب شد، در باشگاه بامزه و محبوب است. من به عنوان تنها در کمپ آموزشی شرکت می کنم، اما به دلیل اشتباهی، به طور غیرمنتظره ای با مدیر شلخته در یک اتاق قرار می گیرم ... با وجود اینکه او تنها دوست دختر من است ... بدنم که اجازه ندادم کسی به آن دست بزند، غرق در لذت از خروس بزرگ مدیر و داروی مقرون به صرفه است و دیک متقلبم می افتد! "تو هرگز به من خیانت نمی کنی؟ این همان چیزی است که قبلاً گفتی" پان! پان! پان! پان! "متاسفم...اما خیلی حس خوبیه!!" او نمی تواند دست از تکان دادن باسنش بردارد... آب بیدمشکی که به طور غیرعادی سرازیر شده بود... او آنقدر به من ارادت داشت که حتی اگر سر دیک مرا به پایان برساند، به راحتی عاشق شد... کمپ آموزشی ناامید - اتاق مشترک - نعوظ لعنتی سینه NTR
[CAWD-887] [زیرنویس فارسی] هارو آئوبا، یک کمپ تمرینی تابستانی که مملو از داروهای مقوی است، جایی که دوست دختر فداکار و مهربانم به راحتی همکار ارشدم را اغوا کرد.
[CAWD-892] #دختر دوومیدانی که در مسابقات کشوری ژاپن فعال بود، پایان جوانی و اولین بازی AV او، 8 ساله، قد 171 سانتی متر، یک دانش آموز دختر ورزشکار واقعی - شرکت در پنجمین دوره مسابقات دوومیدانی تمام دبیرستان ها در مقابل مسابقات انتخابی دبیرستان ماکو ناتسومه
از زمانی که به دنیا آمدم همیشه با سرم رو به جلو می دویدم، حتی در روزهای بارانی و بادی! در مسابقات ملی ژاپن شرکت کرد. یک ستاره جدید 20 ساله در دنیای دوومیدانی مسافت های طولانی. قد 171 سانتی متر، قد 8 سانتی متر، یک ورزشکار واقعی. زندگی‌ای که با دویدن ساخته‌ام، آن یونیفرم را در می‌آورم و وقف رابطه جنسی می‌کنم. قدرت بدنی پایان ناپذیر و میل جنسی که در پیست تمرین شده است. انعطاف پذیر و منحنی، با مقدار مناسب گوشت روی بدن تنومندش... حساسیت او فوق العاده است. بدن مواج او وابسته به عشق شهوانی است، و او به طور پویا پاره می کند و کم می کند. برخلاف ظاهر خدمه‌اش، او در رابطه جنسی غوطه‌ور می‌شود و با ناله‌های رکیک با غرایز پرشور خود، میل جنسی خود را رها می‌کند. این یک تازه کار بزرگ دیگر به نظر می رسد.
[CAWD-892] [زیرنویس فارسی] #دختر دوومیدانی که در مسابقات کشوری ژاپن فعال بود، پایان جوانی و اولین بازی AV او، 8 ساله، قد 171 سانتی متر، یک دانش آموز دختر ورزشکار واقعی - شرکت در پنجمین دوره مسابقات دوومیدانی تمام دبیرستان ها در مقابل مسابقات انتخابی دبیرستان ماکو ناتسومه
[CAWD-888] من تمام این قهرمان خجالتی را تمام کردم. ناگیساکی تانیمورا
یک ماه از اولین فیلمبرداری عصبی اش می گذرد... دوباره جلوی دوربین بود... آن روز باران شدیدی می بارید. آیا تا به حال کام شات صورت گرفته اید؟ به پایین نگاه کرد و کمی سرش را از این طرف به آن طرف چرخاند. من برای اولین بار تو زندگیم نطفه یه مرد رو صورتم میگیرم...این چه فایده ای داره؟ هیچ راهی وجود نداشت که یک دختر ترسو و خجالتی بفهمد. می‌خواهم او را تحقیر کنم، که هنوز توسط کسی رنگ نشده است... اولین داروی مقوی او، اولین اسباب‌بازی‌اش، اولین خیس کردنش، اولین ارگاسم دیدنی‌اش، اولین چهره عظیمش، عقلانیتش در حال فروپاشی است. یه بدن شکسته لب ها، مژه ها، نوک بینی، پوست... یک جریان کدر منی که به همه چیز چسبیده است. نگاهی بی صدا و لرزان. 3 دقیقه طول کشید تا آن صورت در منی کدر پوشیده شد. فوق العاده هیجان زده. من به شدت تمام می کنم! من تمام این قهرمان خجالتی را جلوی گروه زیادی از مردم تمام می کنم. "خیلی زیاد هست... غیرممکن است..."
[CAWD-888] [زیرنویس فارسی] من تمام این قهرمان خجالتی را تمام کردم. ناگیساکی تانیمورا
[CAWD-889] من بدترین معلم هستم زیرا با دیدن لباس زیر عرق کرده دانش آموزانم بعد از مدرسه عقلم را از دست دادم. سایا سوکاموتو
فکر کردم خوب نیست متوجه شدم که نمی توانم برگردم. وقتی دستم را روی دامن او بردم، می دانستم دارم چه کار می کنم و قرار است چه کار کنم. اما انگشتانم متوقف نشدند. من به عنوان یک مرد نمی توانستم در لحظه ای که بوی بیدمشک عرق کرده دانش آموز را در مقابلم حس کردم مقاومت کنم. عقل و اخلاق بر زبانش ذوب شد. "استاد، شما می توانید من را لمس کنید." تله ای شیرین از دانش آموز. نوری که از پنجره ها می تابد به آرامی کلاس درس را فرا می گیرد. تصور می کنم با نوک انگشتان به آرامی لمس می شوم... «هی، معلم، متوجه شدی که من عمدا دامنم را کوتاه نگه داشته ام؟» این یک موضوع نیست. این یک فروپاشی است. من از مکیدن آلت تناسلی ام توسط یک دانش آموز لذت غیراخلاقی داشتم و با وجود اینکه یک کشیش بودم، تا زمانی که مردم، در شاگردم انزال کردم. ممنوعیت خامه ای و درام عشقی ناب از بی اخلاقی و هیجان. میل شدید یک معلم میانسال برای پایان دادن به واژن یک دختر... تو شاگرد خودارضایی من هستی.
[CAWD-889] [زیرنویس فارسی] من بدترین معلم هستم زیرا با دیدن لباس زیر عرق کرده دانش آموزانم بعد از مدرسه عقلم را از دست دادم. سایا سوکاموتو
[CAWD-899] یک "دختر زیبا" که با اخلاق زندگی می کند در یک AV ظاهر شده است. یک دانشجوی فعال دانشگاه حقوق که کنجکاوی شدیدی در مورد رابطه جنسی ایجاد کرده است. مخفیانه به عنوان یک مجری بزرگسال شروع به کار می کند. آزوسا کانامی
نام او آزوسا کانامی است. سن: 20 سال. یک دانشجوی زن فعلی حقوق. او از کودکی دختری جدی بود و حس عدالت خواهی قوی داشت. کاپیتان تیم بسکتبال، رئیس شورای دانش آموزی، او ابتکار عمل را به دست گرفت و دانش آموز نمونه بود، بنابراین مردم به طور طبیعی دور او جمع شدند. وقتی او چنین دانشجوی افتخاری بود و برای اولین بار یک AV را دید، شوکه شد. در دنیایی دور از دنیای خودم و کاملاً برای من ناشناخته، زنی همجنس با من با من رابطه جنسی داشت که به شدت لذت بخش به نظر می رسید. "اخلاق" و "علاقه من به AV" در ذهن من با یکدیگر تضاد دارند. احساساتم آشفته است و نمی توانم از احساس شاخ شدن دست بردارم. مخفیانه تصمیم گرفتم در یک AV ظاهر شوم بدون اینکه به اطرافیانم بگویم. با این حال، تضاد درونی بین «عدالت» و «میل جنسی» را نمی توان متوقف کرد. و کانامی در حین فیلمبرداری گریه می کرد و به اوج رسید. بدنش که از خم شدن متنفر بود، چنان در حال خم شدن بود که مانند میگو تاب خورده بود.
[CAWD-899] [زیرنویس فارسی] یک "دختر زیبا" که با اخلاق زندگی می کند در یک AV ظاهر شده است. یک دانشجوی فعال دانشگاه حقوق که کنجکاوی شدیدی در مورد رابطه جنسی ایجاد کرده است. مخفیانه به عنوان یک مجری بزرگسال شروع به کار می کند. آزوسا کانامی
[CAWD-876] راهنمای اتوبوس بازدید از سالن ماساژ نوما من هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی از کار خسته شده بودم و تنها راهی که می‌توانستم راضی باشم ماساژ شگفت‌انگیز بازو برای رفع ناراحتی‌ام بود. مایوکی ایتو
کار به عنوان راهنمای اتوبوس ثواب دارد، اما همچنین این کار سخت‌تر از آنچه تصور می‌کردم است. همیشه باید لبخند بزنی، نشان دادن افراد در اطراف پنجره اتوبوس در حالی که در اتوبوس ایستاده اند، وقتی به سایت رسیدم مجبور شدم دور بزنم و چیزهای مختلف را بررسی کنم ... پاهایم پر است و تمام بدنم هم می‌کوبد... با اینکه از لحاظ جسمی و روحی خسته ام و به دنبال شفا هستم. در خلوت، دوست پسرم می گوید که می خواهد با من ملاقات کند. در نهایت، من فقط می خواهم رابطه جنسی داشته باشم، به من نگاه نکن در هر صورت به او گفتم راهنمای اتوبوس را رها کند چون بیشتر با او ملاقات می کردم... در تور یک شبه اتوبوس به محض رسیدن به هتل احساس خستگی زیادی کردم. من درخواست ماساژ سفر کاری کردم. چیزی که آمد... یک مرد بود. علاوه بر این، او یک مرد کاملا مسن است. من زن نیستم... این فقط یک ماساژ است آیا از چیز عجیبی آگاه شدم؟ بدنم واکنش عجیبی نشان داد و خجالت کشیدم. با دوست پسری که فقط به رابطه جنسی فکر می کند شاید به این دلیل است که کمی فاصله گرفتم آنقدر شاخ شده بودم، انگار دروغ بود خیس شده بودم... و لو رفته بودم. ماساژ شگفت انگیز بازو عمو با دانستن اینکه نمی توانم مقاومت کنم، با سینه های او شروع کردم. بعد، او بی امان به نقاط ضعف حمله کرد. این خوب نیست ... چون همه چیز خیس است. یک نوک انگشت اروتیک وارد من شد فقط به اندازه ی تنش...نه هیچ چیز دیگه...من میرم! ! شگفت انگیز بود... آنقدر شگفت انگیز که دایره لغاتم را از دست دادم. خستگی ام از بین رفت و نمی توانستم درخشش پس از آن لذت را تحمل کنم. بعد از آن من دعوت دوست پسرم را رد کردم. من شروع کردم به تماس برای ماساژ در محل هر زمان که زمان اجازه داد. شروع کردم به دنبال یک سرویس شیطون تر از قبل ...
[CAWD-876] [زیرنویس فارسی] راهنمای اتوبوس بازدید از سالن ماساژ نوما من هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی از کار خسته شده بودم و تنها راهی که می‌توانستم راضی باشم ماساژ شگفت‌انگیز بازو برای رفع ناراحتی‌ام بود. مایوکی ایتو