معراج شیرو

[SONE-896] خانه ای که من و پدرشوهرم دیگر نیازی به لباس فرم اومیکا مینامیزاوا نداریم
من آن دختر را می خواستم، بنابراین به مادرش نزدیک شدم. او صاف و بی گناه بود و من نمی توانستم بدن او را که زیر لباس او پنهان شده بود از ذهنم بیرون کنم. برایم مهم نبود که با مادرم ازدواج کنم. با این حال، تنها کاری که او باید انجام دهد این است که دلیلی برای زندگی در زیر یک سقف با اومیکا بیابد. همین کافی بود. هر بار که یونیفورمم را می پوشم و صبح در اتاق نشیمن حاضر می شوم، اشتیاقم بیشتر می شود. من عمداً از کنار او در راهروی باریک رد شدم و هر شب در حالی که او پس از حمام با حوله حمام راه می‌رفت، درباره او خیال‌پردازی می‌کردم. طولی نکشید که غیبت مادرم بیشتر شد. به آرامی او را لمس کردم و اجازه دادم به آن عادت کند و کم کم فاصله بین او را بستم. از روزی که یونیفرمش را درآوردم، اومیکا دختر من نبود. حتی اگر با دهان خود رد کنید، بدن شما از قبل آن را می پذیرد. من بودم که زودتر از همه می دانستم که آن دختر تبدیل به یک زن می شود.
[SONE-896] [زیرنویس فارسی] خانه ای که من و پدرشوهرم دیگر نیازی به لباس فرم اومیکا مینامیزاوا نداریم
[SONE-853] در ۲۶ اوت، شب آتش بازی، ما به هم علاقه‌مند شدیم و بدنمان را به هم چسباندیم، مثل اینکه دهه‌ها عشق را به هم وصل کرده‌ایم.
در کودکی با ژان ژاک روسو و ژان پل سارتر آشنا شد و در آنجا به تحصیل پرداخت. هر دو در دوران کودکی با یکدیگر آشنا شده و با هم به تماشای فیلم می‌پرداختند. این دو در دوران نوجوانی با هم آشنا شدند و به عنوان یک زوج عاشق همدیگر شناخته شدند، اما به دلیل اینکه دوست نداشتند رابطهٔ دوستانه خود را از هم بشکنند، به تدریج از هم دور شدند. يه وقتي که براي مدت زيادي با هم نبوديم يه آتش بازي که بهتون حس خوبي ميده و يه کاري که براي يه جورايي بهتون خوش مياد بازبینی‌شده در ۲۰ خرداد ۱۳۹۱.  «نخستین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در سال ۱۳۸۷ برگزار شد». «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، امین حیایی» ‎(فارسی)‎.  «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، امین حیایی».  «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، امین حیایی».  «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، امین حیایی».  «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، امین حیایی».  «مصاحبه با خواننده و ترانه‌سرای مشهور، این مجموعه شامل مجموعه‌های «معرفی و معرفی کتاب‌های جدید» و «معرفی کتاب‌های قدیمی» است.
[SONE-853] [زیرنویس فارسی] در ۲۶ اوت، شب آتش بازی، ما به هم علاقه‌مند شدیم و بدنمان را به هم چسباندیم، مثل اینکه دهه‌ها عشق را به هم وصل کرده‌ایم.
[SONE-604] وقتی نوجوان بودم، مرا در خانه عموی یکی از بستگانم رها کردند و در حالی که به نظرم منزجر کننده است، بدنم را لیسیده و فاک کرده بودم. شیراکامی ساکا
[مردی سالخورده بدن عرق کرده دختر جوانی را در غرب توکیو در اواسط تابستان لیس می‌زند] آیا دوره از قبل Reiwa است؟ قبل از اینکه بفهمم، من در اواسط دهه 60 بودم. چون خواهر کوچکترم که شوهر دارد، باید سه روز از دختر خواهر کوچکترش ساکیکا مراقبت کنم. ساکا چان بزرگ شده و حتی بامزه تر است، که من را به عنوان یک عمو بسیار خوشحال می کند. اواسط تابستان است و هر روز گرم است. حمام هم نیست، متاسفم ساکا چان. نمی توانم جلوی عرق کردنم را بگیرم. متاسفم ساکا چان. فقط صبر 3 روزه. خواهش می کنم مرا ببخش، حتی پول تو جیبی می دهم. و من به تو پول جیبی می دهم، پس بگذار آن بدن را لیس بزنم... انگشت اشاره زیبا و سفید و باریک ساکا چان طعم ترش و شیرینی دارد... به دلایلی مرا یاد دوران جوانی ام می اندازد. 10 سال از وقتی که بیدمشک ساکا چان را دیدم می گذرد. موهای ناحیه تناسلی او به خوبی رشد کرده است که این پیرمرد را بسیار خوشحال می کند. ویژگی خاص
[SONE-604] [زیرنویس فارسی] وقتی نوجوان بودم، مرا در خانه عموی یکی از بستگانم رها کردند و در حالی که به نظرم منزجر کننده است، بدنم را لیسیده و فاک کرده بودم. شیراکامی ساکا
[SONE-616] بدن خواهران آماده خوردن است. نانامی کوداما، یوکا موراکامی، یک عموی منحرف که قرار است از دختران دو بستگانش مراقبت کند.
سلام، Nanami-chan و Yuuka-chan. حتما برای پدر و مادرت سخت بوده که بدبختی داشته باشند. عمو شما را وارد می کند، بیا، بیا اینجا. من تو را مثل یک پیرمرد بزرگ می کنم. من برای اولین بار در چند دهه اخیر شما را می بینم، بنابراین مطمئن هستم که بدن شما بسیار رشد کرده است. سعی کنید آن را بردارید. عمو، ببینم چقدر آموزش جنسی دیده ای. متنفر نباش. حالا، آن را بردارید. بدن خوبیه موهای ناحیه تناسلی من هم به خوبی رشد کرده است. عمویت از تو مراقبت خواهد کرد، پس پاهایت را باز کن. خوب و خیس است. با اینکه دوست نداره، گربه اش خیس است. این بهترین کار برای عمو است. با اینکه ننامی لاغر است، سینه محکمی دارد. یوکا سینه های بزرگ و بهترین گوشت دارد. هر دو خواهر بدنی دارند که برای خوردن آماده است و میوه خوبی تولید می کند. امشب چه کار کنم؟ فکر می کنم ننامی را انتخاب کنم. فکر کنم با یوکا برم نه، امروز چیزهای زیادی برای من باقی مانده است، پس بیایید برای هر دویمان یک غذای جانبی درست کنیم. خب پس بیا بخوریم نانامی، یوکا. دایی من هم امروز خیلی خوشحال است. ویژگی خاص
[SONE-616] [زیرنویس فارسی] بدن خواهران آماده خوردن است. نانامی کوداما، یوکا موراکامی، یک عموی منحرف که قرار است از دختران دو بستگانش مراقبت کند.