[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.

میزبانان ویدیو
[آزار جنسی ورز دادن دستگاه تناسلی زن x بی اختیاری تحقیر! ] یک خانم دفتر ساده لوح که قرار شده بود در یک سفر کاری با رئیسش، پیرمردی که از او متنفر بود، در اتاقی شریک شود. وقتی به مسافرخانه رسید مجبور به نوشیدن مشروبات الکلی شد و وقتی مست شد مورد حمله قرار گرفت و سینه ها و بیدمشک هایش را آشکار کرد! سپس، او نتوانست جلوی آن را بگیرد، زیرا بیدمشک حساس او را اذیت می کردند و او cum و ادرار می کرد. علاوه بر این، آلت تناسلی خود را در حالت نعوظ نفوذ می کند و رابطه جنسی او را قطع می کند. از آنجا، آزار جنسی چسبنده تشدید شد و او مجبور شد در حمام مختلط ادرار کند و از شرم گریه کند. پس از آن بارها جلوی چشمانش ادرار می کند و میل جنسی غیرطبیعی اش از کنترل خارج می شود. آموزش لذت مبتذل سکس پیرمرد بی نظیر باعث می شود او در دیک خیس شود و بیفتد و کم بیاورد... ویژگی ویژه

بازیگران زن:

کارگردانان:

هیرونوری تاکارازه

برچسب‌ها:

MOODYZ DIVA

استودیوها:

مودیز
[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.[MIDA-024] [زیرنویس فارسی] در حالی که در سفر کاری بودم، رئیسم که از او متنفر بودم، مرا مجبور کرد که با او در اتاق شریک شوم...من اجازه نداشتم به دستشویی بروم و مدام با اندام تناسلی ام مسخره می شدم، تحقیر شده و بی اختیار. تا صبح جیغ می زدم و گریه می کردم که خروسم پیستون می زد، میو ایشیکاوا.

نظرات

Suggested
[MIDV-908] وقتی با دوست دوران کودکی ام ازدواج می کنم... میو (خواهر ناتنی ام) که از کودکی می شناسم، هر روز مرا اغوا می کند و اذیتم می کند و هر چقدر هم که انزال می کنم احساس می کنم با سکس مرا قلدری می کند... همین امشب هم همین طور است. میو ایشیکاوا
[وسوسه خواهر شوهرم که از همسرم خیلی بامزه تر است...] [او بارها و بارها پس از رابطه جنسی با یک شیطان کوچک زمزمه کننده خیانت می کند و انزال می کند! ] ما از بچگی همدیگر را می شناسیم...اما احساس می کنم فاصله من و میو که از زمانی که با دوست دوران کودکی ام ازدواج کرده ام، خواهر خوانده شده اند، بیشتر و نزدیکتر می شود. "آه، من هم خیلی وقته دوستت دارم" قلبم می لرزد وقتی میو با تمام محبتش با من رفتار می کند، حتی جلوی همسرم. "آیا تا زمانی که خواهرت دور است، مال میو می شوی...؟" دلیل او به دلیل وسوسه بدی که به آرامی پوست روشن او را لمس می کند، به راحتی فرو می ریزد! صبح زیر فوتون می زند و دمپایی می زند، بعد از سر کار با میو در لباس اداری سکس می کند و بعد از اینکه همسرش به رختخواب می رود، مخفیانه رابطه جنسی عاشقانه-کبوتری دارند. «دیک برادر شوهرت همیشه جلوی میو می‌چرخد، اینطور نیست؟ بیا دوباره تموم کنیم...'' امشب هم همسرش را پنهان می کند و انزال می کند... به میو ایشیکاوا وابسته شوید که نه تنها ناز است، بلکه می تواند یک زن شیطان صفت کمی بالغ را با [Subjective & Binaural] اغوا کند! ویژگی خاص
[MIDV-908] [زیرنویس فارسی] وقتی با دوست دوران کودکی ام ازدواج می کنم... میو (خواهر ناتنی ام) که از کودکی می شناسم، هر روز مرا اغوا می کند و اذیتم می کند و هر چقدر هم که انزال می کنم احساس می کنم با سکس مرا قلدری می کند... همین امشب هم همین طور است. میو ایشیکاوا
[MIDA-213] تحریک "Puniman" خواهر کوچکتر همسرم میو باعث می شود که او عقل خود را از دست بدهد! من با پیستون هوس رابطه دارم میو ایشیکاوا
اغوای بیدمشک تنگ میو ایشیکاوا عقل را از بین می برد. خواهر کوچکتر همسرم، میو، تصمیم گرفته است فقط دو روز در خانه من بماند. در حالی که با شورت و بی دفاع در حال استراحت بود، ناگهان چشمش به بیدمشک افتاد... "نه...خواهر زنم است..." هرچقدر هم که نگاهم را بر می گردانم، نمی توانم شکل زشتی را که حتی از لای پارچه هم پیداست، لمس نکنم و عقلم فرو می ریزد! "من بدم نمیاد طلاق بگیرم...! میرم رابطه جنسی...! میرم رابطه جنسی!" روز، شب و صبح، قرار است رابطه جنسی داشته باشیم! حتی وقتی تو حموم هستم، وقتی همسرم نزدیکه، وقتی میخوابم...! پیستون شهوت از وسوسه بیدمشکی میو که عقل را نابود می کند، نمی ایستد! پر از زوایای روبه‌رو است که فقط با نگاه کردن به آن‌ها، شما را از خود دور می‌کند! موقعیتی که در آن می توانید از بیدمشک زیبای Miocchi که هر مردی دوست دارد آن را بمکد لذت کامل ببرید! اکنون به یک گنجینه ملی تبدیل شده است. ویژگی خاص
[MIDA-213] [زیرنویس فارسی] تحریک "Puniman" خواهر کوچکتر همسرم میو باعث می شود که او عقل خود را از دست بدهد! من با پیستون هوس رابطه دارم میو ایشیکاوا
[MIDA-326] من توسط معلمان منحرف من آنقدر متنفرم که می میرم ، و من نشتی را رها کردم ... من بی نظیر هستم و دهانم را می بندم ، او را به بالا و پایین می چسبانم و به حلقه ساکت او میشیتا رنا را تجاوز می کنم
[بگذارید یک مرد از نوع j گونه ای را بفهمم!] سیخ های فوقانی و پایین مهر و موم شده و مورد تجاوز قرار گرفته اند! 】 یک معلم آزار و اذیت جنسی که موعظه می کند یک دختر مینیسک سرکش و بررسی پاهای او را در حین موعظه. عصبانیت و تمایل جنسی از نگاه سرد که به نظر می رسید او به زباله نگاه می کند منفجر می شود! هنگامی که او در نقطه کور مدرسه شوخی می کند و با دستگاه تناسلی زن تازه خود بازی می کند ، با اکراه پاسخ می دهد ، و او نمی تواند عقب نگه دارد و در ارگاسم قرار می گیرد! او سپس از دهان گونه فوقانی و تحتانی گونه هیجان زده می شود و باعث می شود که لرزش خود را به یک خروس خشمگین پیچ کند و او را فریاد بزند! او نتوانست با هیچ كمكی تماس بگیرد و در نهایت با افزایش سکوت رابطه جنسی برقرار كرد. سپس ، پس از آنكه از آن روز به عنوان یك دختر همزمان جنسی رفتار شد ، پیرمردها را منحرف كردند و بیدمشک مرطوب را به سمت بالا و پایین بیرون زدند و در حال خندیدن بودند. ویژگی خاص
[MIDA-326] [زیرنویس فارسی] من توسط معلمان منحرف من آنقدر متنفرم که می میرم ، و من نشتی را رها کردم ... من بی نظیر هستم و دهانم را می بندم ، او را به بالا و پایین می چسبانم و به حلقه ساکت او میشیتا رنا را تجاوز می کنم