[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم

از لحظه ای که او را ملاقات کردم، خواهر بزرگترش همیشه در ذهن من بود. اولین ملاقات من با خواهر بزرگترش دیروز بود. او زیبا بود و بدنی عالی داشت و حتی با من، یک غریبه کامل، به صورت دوستانه صحبت کرد. من به شدت سعی کردم احساساتم را سرکوب کنم که در حال منفجر شدن بود اما دیدن بدن برهنه خواهرش که از پنجره بیرون می‌آمد کنترل خودم را کاملاً از دست دادم.

کارگردانان:

رییس گوشت

استودیوها:

اتاکرز
[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم[SHKD-875] [زیرنویس فارسی] روزی که من خواهر بزرگترش رو لعنتم

نظرات