من یک سخنرانی را در مقصد سفر کاری ام خراب کردم و یک روز زودتر از برنامه ریزی شده به خانه برگشتم. خیلی خسته بودم که حتی به همسرم زنگ بزنم، به خانه برگشتم. چیزی را احساس کردم - در جلو قفل نشده بود، و کفش های مردانه ناشناس در ورودی بودند. یک احساس بد در من جای گرفت. از پشت خونه، صداي زنگ زدن زنم رو شنيدم و شکم به اطمينان رسيد
[ADN-568] [زیرنویس فارسی] يه روز قبل از موعد از سفر کاري به خونه اومدم و همسرم رو ديدم که با يه غريبه در خونه ما که به اتاق سکس تبديل شده بود سکس ميکرد