کارهای اضافه، کارهای اضافه، یک روز دیگر کارهای اضافه، میدانی که همه اینها دروغ است. وانمود کردن به اینکه متوجه نیستم، هر روز به آرامی و بدون ایجاد هرج و مرج از سر میگذرانم. شوهرم که هیچ وقت به من توجه نمیکند، این پسری که به من گفت که دوستم دارد. برای اولین بار در مدتی طولانی گرمای او را احساس میکنم، زمزمههای شیرینش گوشهایم را میسازد. "من میخوام دستشویی رو تمیز کنم" اون میگه، یه نگاهی به من میندازه. رمز مخفی ما. نگاه های پنهانی، تسلیم شدن به خواسته های بدنی بی پروا و شدید. چیزی که قرار بود یه ملاقات یکباریه - قبل از اینکه من متوجه بشم، من قبلا گم شده بودم.
[SSPD-158] [زیرنویس فارسی] روزهاي سکس بيوقفه با زن متأهل ناراضي از محل کارم.