اغواگری

[YUJ-050] من نمی‌توانم از لرزش باسن، مایعات بدن و ارگاسم ناشی از لذت ناشی از مواد مقوی خود دست بردارم. ریو کوریاما

کار به خوبی پیش می رود. اما عشق همیشه مورد خیانت است. دوست پسرم حتی به من گفت که رابطه جنسی ماهی تن است و من اعتمادم را از دست داده بودم. یک روز، او با هایاشی، فرزند کوچکش، بیرون می رود و به طور تصادفی از یک داروی غرایز جنسی نام می برد. با اینکه گیج بودم، بدنم از گرما سرخ شده بود، قبل از اینکه بفهمم من و هایاشی در هتل از هم سوال می کردیم. "این اولین بار بود که چنین احساس لذت بخشی را تجربه می کردم." هیچ وقت نمیدونستم اینقدر حس خوبیه... بعد از آن روز چیزی در درونم تغییر کرد.

[YUJ-050] [زیرنویس فارسی] من نمی‌توانم از لرزش باسن، مایعات بدن و ارگاسم ناشی از لذت ناشی از مواد مقوی خود دست بردارم. ریو کوریاما

[YUJ-047] استاد لطفا بعد از مدرسه به من یک دمنوش بیاموزید. ننامی نامی

من تا همین اواخر زندگی ام را بدون دانستن معنای کلمه "فلاتیو" گذرانده ام. همه اطرافیانم می‌دانستند، و با من به‌عنوان یک آدم مطرود رفتار می‌شد. تعجب می کنم که چگونه می توانم درباره "فلاتیو" بیشتر یاد بگیرم... من نمی توانم در مورد این مشکل به کسی بگویم. نمی دانم آیا معلم کلاس من، آقای تاناکا، مشکلات من را درک می کند ...؟

[YUJ-047] [زیرنویس فارسی] استاد لطفا بعد از مدرسه به من یک دمنوش بیاموزید. ننامی نامی

[YUJ-052] بارها توسط خواهر بزرگتر آماتور در کار نیمه وقتم سبقت گرفتم که تشویقم کرد و رابطه جنسی مثبتی به من داد که باعث شد همه چیزهای بد را فراموش کنم. آئو ابیساکی

دوست دخترش که حتی به ازدواج فکر می کرد، ناگهان او را رها کرد و ذهنش خالی شد. ابیساکی، یک کارشناس ارشد در شغل پاره وقت من، نتوانست با من تماس نگیرد. او پوست یک خواهر بزرگتر دارد و روشن است، اما آنقدر زنانه است که گاهی اوقات من را عصبی می کند. او ابتدا فقط تشویق می شد، اما قبل از اینکه متوجه شود، در رابطه فیزیکی با ابیساکی غرق شده بود. او هر بار که رابطه جنسی داشتیم به من روحیه می داد... و قبل از اینکه متوجه شوم، من به ابیساکی وابسته شده بودم.

[YUJ-052] [زیرنویس فارسی] بارها توسط خواهر بزرگتر آماتور در کار نیمه وقتم سبقت گرفتم که تشویقم کرد و رابطه جنسی مثبتی به من داد که باعث شد همه چیزهای بد را فراموش کنم. آئو ابیساکی

[YUJ-046] تاریخ خواب بهار گرم خواب با بهترین معشوقه کوروشیما ری

شش ماه از روابط من با کوروشیما ، فرعی در این شرکت می گذرد. در خانه ، من با همسرم که سرد است زندگی می کنم. اما وقتی با او بودم ، همه چیز فراموش شد. این اولین سفر من به تنهایی بود. این مکانی است که هیچ کس نمی داند ، بنابراین می توانید دست را نگه دارید و آنها را با اطمینان ببوسید. لبخند او ، نگاه تحریک آمیز او ، احساس فاصله او بین دلخوری و شکنجه او من کاملا غرق می شوم این یک بازی دو روزه ، یک شب و عاشق مانند است که او دلیل خود را قربانی کرده است.

[YUJ-046] [زیرنویس فارسی] تاریخ خواب بهار گرم خواب با بهترین معشوقه کوروشیما ری

[YUJ-048] من هر روز فقط یک دقیقه شما را اذیت می کنم. میگو AO

"آیا می توانم فقط یک دقیقه تو را دوست داشته باشم؟" همکار من ابیزاکی ناگهان به من گفت که من با قلب شکسته ام دست و پنجه نرم می کردم. قلبم از کلماتی که به شوخی گفتم متزلزل شد. از آن روز به بعد ، او فقط یک دقیقه با بدن من بازی کرد. این همدردی است؟ یا این یک نمایشنامه است؟ همانطور که من این کار را می کردم ، با سرعت او گرفتار شدم. قبل از اینکه آن را بدانم ، یک دقیقه کافی نبود.

[YUJ-048] [زیرنویس فارسی] من هر روز فقط یک دقیقه شما را اذیت می کنم. میگو AO

[YUJ-049] ناتسو آنقدر دوست داشت که نتوانست در برابر یک زن زیبا که من را خیلی دوست داشت مقاومت کند ، که نتوانست امتناع کند ، همه او را لیسید و تا زمانی که عرق و قارچ بود شکنجه شد. Takeuchi Yuki

یک روز در اواسط تابستان ، از توکیو به حومه شهر بازگشتم. من می خواستم دوباره با "پیرمرد" که از زمان کودکی همیشه دوستش داشتم ملاقات کنم. او فردی بود که با مهربانی از من مراقبت می کرد ، که یک خانواده تک والد بود. وقتی شنیدم که همسرش به دلیل شایعات از دست داده است ، نمی توانستم در آنجا بایستم یا بایستم. روزهایی که ما با استفاده از کمک خود به عنوان بهانه ای در کنار هم گذراندیم ، پر از دلتنگی و هیجان ضعیف بود. اما من فقط نمی خواستم در کنار خودم باشم. من می خواستم یک زن خاص دایی باشم. برای همسر دایی ، که رویای کودکی من بود.

[YUJ-049] [زیرنویس فارسی] ناتسو آنقدر دوست داشت که نتوانست در برابر یک زن زیبا که من را خیلی دوست داشت مقاومت کند ، که نتوانست امتناع کند ، همه او را لیسید و تا زمانی که عرق و قارچ بود شکنجه شد. Takeuchi Yuki

[YUJ-010] "من ازدواج می کنم ، درست است؟" درست است ... بنابراین من امشب شما را به خواب نمی اندازم ... من در آستانه ازدواجم بودم ، وقتی دوست دختر سابق من و خورشید طلوع کردم و برای اولین بار در 12 سال در داخل او خامه زده بودم. سانومیه تسوباکی

من گزارشی را از مردی که 12 سال پیش در مورد ازدواجم با او ملاقات کردم دریافت کردم. من هم ازدواج کرده ام ، اما به دلیل اینکه آن را دوست نداشتم ، شکسته نشدم و مدتهاست که به من قلاب شده است. به همین دلیل من کمی حسود شدم. من به شما یک جشن می دهم که هرگز فراموش نخواهید کرد ... ویژگی ویژه

[YUJ-010] [زیرنویس فارسی] "من ازدواج می کنم ، درست است؟" درست است ... بنابراین من امشب شما را به خواب نمی اندازم ... من در آستانه ازدواجم بودم ، وقتی دوست دختر سابق من و خورشید طلوع کردم و برای اولین بار در 12 سال در داخل او خامه زده بودم. سانومیه تسوباکی

[YUJ-005] بهترین معشوقه ، بهترین کرمپی. سانومیه تسوباکی

من بی سر و صدا در حال تماشای منظره شب بودم و به من زنگ زدم. من کمی افسرده بودم زیرا کار من خوب پیش نمی رفت ، اما شما با قلب سبک مرا بوسیدید. من یک همسر دارم و شما یک شوهر دارید ... شما به آرامی دست من را نگه داشتید و مستقیم به هتل رفتید. از آن روز به بعد ، شما بزرگترین معشوقه من شدید. : : تاریخ و زمان افزودنی ممکن است متفاوت باشد و هنگام تهیه افزودنی اعلان های فردی ساخته نمی شود. :

[YUJ-005] [زیرنویس فارسی] بهترین معشوقه ، بهترین کرمپی. سانومیه تسوباکی