گروه مانجی

[JJDA-065] من یک آدم معمولی بی مصرف هستم که بیکار هستم و زندگی تحقیرآمیزی دارم، اما واقعا سخت کار می کنم و مالیاتم را به درستی پرداخت می کنم. داستان نفرت انگیز این است که چگونه همسر زیبای مغرور دوست شاغلم را با عاشق کردن او به خروس بزرگم لعنت کردم. یوی هاتانو.

یک روز عصر، شوهرش که یک کارمند سخت کوش بود، با دوستی به نام کاشیواگی به خانه آمد. شنیدم که بیکار است، جایی برای زندگی ندارد و دست به دهان فاسق است. وقتی شوهر خوش اخلاق کاشیواگی به کاشیواگی پیشنهاد می کند که برای مدتی با او بمانند زیرا با هم دوست هستند، زن جدی احساس می کند که تمایلی به این کار ندارد، اما با اکراه موافقت می کند. یک روز، مدتی بعد، در حالی که شوهرش دور بود، خروس بزرگ مردی بیکار به زن نفوذ کرد...

[JJDA-065] [زیرنویس فارسی] من یک آدم معمولی بی مصرف هستم که بیکار هستم و زندگی تحقیرآمیزی دارم، اما واقعا سخت کار می کنم و مالیاتم را به درستی پرداخت می کنم. داستان نفرت انگیز این است که چگونه همسر زیبای مغرور دوست شاغلم را با عاشق کردن او به خروس بزرگم لعنت کردم. یوی هاتانو.

زنی متاهل که 5 سال است ازدواج کرده است. او از طریق یک عاشقانه اداری با مردی بزرگتر از خودش ازدواج می کند، اما روزهای خوش او زیاد طول نمی کشد... سرمایه گذاری های شوهرش شکست می خورد و او در نهایت بدون اینکه به همسرش بگوید از یک فروشنده بازار سیاه پول زیادی قرض می گیرد. روزی باج خواهی به خانه اش آمد و نقشه ای غیرممکن را به او ارائه کرد. ظاهر AV همسرم بود. زن و شوهر گیج شده اند، اما چاره ای جز پذیرش وام ندارند، زیرا راه دیگری برای بازپرداخت وام وجود ندارد. زنی که با بدن چاقش جلوی شوهرش بازی می کنند. با این حال کم کم آن را جلوی دوربین حس کردم...

[JYMA-092] برای بازپرداخت بدهی شوهرش ... زن بی تنه ای که در ادرار گوشتی افتاد. Reika Takeda ساخته شده است تا در یک AV ظاهر شود و لعنتی شود.

[AKID-123] خوش آمدید، زنان متأهل! من مخفیانه از زنان خانه‌دار که در خانه‌ام وحشی می‌شدند، فیلم گرفتم. ۲۶: سینا، جی-کاپ، ۳۱ ساله، همسری زیبا و از نظر جنسی درمانده. آیانا، جی-کاپ، ۳۰ ساله، همسری بدوی اما در واقع منحرف.

اولی را مدیر کل شرکتی که با آن تجارت می کنم دعوت کرده بود و چون ایده بدی نبود برای نوشیدنی بیرون رفتیم. …. او پس از نوشیدن، از ناامیدی های روزانه اش شاخ می شود و از مدیرش برای سکس التماس می کند. خیلی وقته که خروس سفت نذاشتم دیوونه شدم! دختر دوم، آیاانا، جوان و علاقه مند به پسرانی است که تجربه کمی با زنان دارند. در یک بار، او یک دانشجوی کالج را به خانه اش می کشاند و او را می خورد! اگرچه او مرتب و تمیز به نظر می رسد، اما نمی تواند در برابر میل جنسی خود مقاومت کند و اصرار به دخول خام دارد!

[AKID-123] [زیرنویس فارسی] خوش آمدید، زنان متأهل! من مخفیانه از زنان خانه‌دار که در خانه‌ام وحشی می‌شدند، فیلم گرفتم. ۲۶: سینا، جی-کاپ، ۳۱ ساله، همسری زیبا و از نظر جنسی درمانده. آیانا، جی-کاپ، ۳۰ ساله، همسری بدوی اما در واقع منحرف.

[JYMA-093] شاهد صحنه ماجرا بود، زن بالغ زیبای مازوخیست، معلم خانه دار سینه های بزرگ، معلم همسر ریکو کوبایاکاوا که به اسباب بازی پردازش جنسی یک والدین و فرزند تفاله افتاد.

ریکو یک معلم زن متاهل است که قبل از ازدواج مربی مدرسه بود. کارم را به عنوان معلم خصوصی که بعد از ازدواج ترک کرده بودم، دوباره شروع کردم تا از پس مخارج زندگی بر بیایم. با این حال، اگرچه شوهرش یک کارگر جدی است، زندگی شبانه او خسته کننده و خسته کننده است. در آن زمان، ریکو ناراحت می شود که دانش آموزی که او مسئول آن است، یک گوشی هوشمند با تصویری از صحنه یک رابطه را به او نشان می دهد. از آن به بعد آزار و اذیت و اجبار جنسی خشونت آمیز آغاز می شود و نه تنها توسط پسرش که دانش آموز است، بلکه توسط دوستان و پدرش نیز رفتار می شود و به عنوان یک مازوخیست رفتار می شود و به یک اسباب بازی پردازش جنسی تقلیل می یابد.

[JYMA-093] [زیرنویس فارسی] شاهد صحنه ماجرا بود، زن بالغ زیبای مازوخیست، معلم خانه دار سینه های بزرگ، معلم همسر ریکو کوبایاکاوا که به اسباب بازی پردازش جنسی یک والدین و فرزند تفاله افتاد.

[NGOD-294] باروری و خیانت داستانی در مورد اینکه چگونه همسر سابقم به همسر برادرم تبدیل شد، یوکین ناکازاکی، همسری متواضع که توسط خروس بزرگ و کلفت برادرشوهرش قطع شد و باردار شد.

پسر دوم در یک خانواده طبقه بالا متشکل از گروه های ثروتمند به دنیا آمد و بزرگ شد. اما به دلیل اینکه «فرزند صیغه، فرزند شریک خیانتکار» بود، مدت‌هاست که از سوی خانواده‌اش بد رفتار شده است. حالا که او بالغ و متاهل است، او و همسرش یک کارخانه کوچک کوچک را اداره می کنند و در شهری دور از خانه والدینشان زندگی معمولی دارند. شوهری که به دلیل شرایط اقتصادی چاره ای جز تعظیم در مقابل خانواده ثروتمند خود نداشت. او سخت کار می کرد، اما یک روز متوجه شد که همسرش باردار است.

[NGOD-294] [زیرنویس فارسی] باروری و خیانت داستانی در مورد اینکه چگونه همسر سابقم به همسر برادرم تبدیل شد، یوکین ناکازاکی، همسری متواضع که توسط خروس بزرگ و کلفت برادرشوهرش قطع شد و باردار شد.

[NGOD-292] زن متاهل یک مرد برج، یک زوج دو اسب بخار با یک همسر حرفه ای بسیار هوشیار، نمی توانند وام مسکن را بپردازند و طعمه خروس بزرگ مرد مالی می شوند ... یوی هاتانو

زن و شوهر هر دو کار می کنند و درآمد سالانه خانوارشان 15 میلیون ین است... این زوج دو اسب بخاری دارای وام مسکن 80 میلیون ین هستند... زندگی طولانی مدت در یک خانه برجی در کنار خلیج... یک زن حرفه ای که میل شدید به تایید دارد و زندگی کامل خود را در SNS پست می کند... کاست توامان جایی که ساکنان طبقه بالا به شوهرش می نگرند و افراد طبقه پایین زندگی را از دست می دهند. وام مسکنی که این زوج گرفته اند بار سنگینی بر بودجه خانواده وارد می کند... یک همسر مغرور نمی خواهد مرد برج را رها کند... یک روز، گروهی از مردان از یک شرکت مالی مخوف به ملاقات می آیند...

[NGOD-292] [زیرنویس فارسی] زن متاهل یک مرد برج، یک زوج دو اسب بخار با یک همسر حرفه ای بسیار هوشیار، نمی توانند وام مسکن را بپردازند و طعمه خروس بزرگ مرد مالی می شوند ... یوی هاتانو

[NGOD-293] سکس روان همسری که بدون اینکه متوجه شود درجا با یکی از جنس مخالف "سکس روان" داشت... او فقط یک بار قصد انجام این کار را داشت، اما نتوانست لذت آن خروس بزرگ را فراموش کند... آیرو ساتو

`` جنس جریان '' `` = جنس روان . من به طور منظم با مردانی که به خصوص جنس مخالف آنها را به حساب نمی‌آورم، با مردانی که رابطه خنثی با آنها دارم، که دوستشان ندارم یا از آنها متنفرم، و با جریان لحظه، بسته به جو و حال و هوا، رابطه جنسی دارم. به نوعی، من فقط با جریان می روم، با جریان می روم، با جریان پیش می روم و در نهایت رابطه جنسی دارم، مثلاً «از من خواسته شده، اوه خوب.» و از آنجا که نمی تواند لذت خروس بزرگ طرف مقابل را فراموش کند، او را مکرراً بدون اینکه به شوهرش بگوید لعنت می کند.

[NGOD-293] [زیرنویس فارسی] سکس روان همسری که بدون اینکه متوجه شود درجا با یکی از جنس مخالف "سکس روان" داشت... او فقط یک بار قصد انجام این کار را داشت، اما نتوانست لذت آن خروس بزرگ را فراموش کند... آیرو ساتو

[NGOD-296] همسری در یوکاتا که از نسیم خنک لذت می برد. در حین تمرین برای فستیوال تابستانی Bon Dance... او با خروس های سیاه ضخیم و براق آقایان محلی کوبیده می شود... Reiko Kobayakawa

انجمن محله 3 خانه میدوریگائوکا…. همسرم چند بار در ماه در جلسات مرکز اجتماعی شرکت می کند. "جشنواره Bon Odori" به عنوان بخشی از جشنواره تابستانی محلی آینده برگزار می شود. خانم ها و آقایان محلی بلافاصله یک اتاق به سبک ژاپنی در مرکز اجتماع اجاره کردند و رقص Bon خود را تمرین کردند. با این حال، نگاه‌های ناپسند آقایان به پشت گردنش بود که از موهای سیاه بسته‌اش نمایان بود و برآمدگی باسنش که از مواد نازک و خنک یوکاتای او که کمی با لباس‌های شخصی عفیف همیشگی‌اش فرق می‌کرد، کمرنگ دیده می‌شد.

[NGOD-296] [زیرنویس فارسی] همسری در یوکاتا که از نسیم خنک لذت می برد. در حین تمرین برای فستیوال تابستانی Bon Dance... او با خروس های سیاه ضخیم و براق آقایان محلی کوبیده می شود... Reiko Kobayakawa

[NGOD-291] "خاله من... من همیشه می خواستم رابطه جنسی داشته باشم..." داستانی درباره اینکه چگونه پس از 7 سال دوباره با خاله زیبایم وصل شدم و مانند میمون با او رابطه جنسی داشتم، Kaoru Yasui

این مرد جوان که پس از اتمام هفت سال فعالیت داوطلبانه در خارج از کشور به طور موقت به توکیو بازگشته بود، برای استقبال از او در بازگشت به عمو و همسرش که در آپارتمانی در توکیو زندگی می کردند، رفت. هنگامی که او پس از هفت سال با عمه کائورو از توکیو متحد می شود، او مثل همیشه زیبا و باهوش باقی می ماند. `` مدت زیادی است. ممنون که آمدی.» جوانی که عمو و همسرش لطف کردند و اجازه دادند آن شب بمانم. اما در ذهن مرد جوان خاطره ای ممنوعه از دوران با عمه اش که در جوانی در مراسم یادبود یکی از بستگانش شرکت کرده بود زنده می شود.

[NGOD-291] [زیرنویس فارسی] "خاله من... من همیشه می خواستم رابطه جنسی داشته باشم..." داستانی درباره اینکه چگونه پس از 7 سال دوباره با خاله زیبایم وصل شدم و مانند میمون با او رابطه جنسی داشتم، Kaoru Yasui

[NKKD-357] محارم با یک دیک بزرگ - مادر توسط دیک سخت و آویزان پسرش مینا کیتانو اغوا شده است

همسر منشی رئیس جمهور سابق که با مردی که یک شرکت را اداره می کند ازدواج مجدد کرد. با وجود اینکه او بالغ بود، نگران پسرش بود که در خانه مانده بود و به عنوان یک مادر با مهربانی از او مراقبت می کرد، حتی اگر فقط یک نامادری باشد. یک روز مادرشوهر برای تشویق پسرش به اتاق بچه ها رفت و قبل از اینکه متوجه شود شورت خودش را پیدا کرد که از لباسشویی ناپدید شده بود. مادرشوهر که از عذرخواهی های عجولانه پسرش ناراحت شده بود، به آرامی او را در آغوش گرفت و بخشید. با این حال، پسر هیجان زده ام مرا به پایین هل می دهد و تقریباً مرا وارد می کند...!

[NKKD-357] [زیرنویس فارسی] محارم با یک دیک بزرگ - مادر توسط دیک سخت و آویزان پسرش مینا کیتانو اغوا شده است