جوراب شلواری/جوراب شلواری

[VDD-198] پزشک زن در... (مجموعه باج‌گیری) ایناموری آمی
یک بازی Wakarace درهای بسته که در یک اتاق هتل لوکس در قلب شهر برگزار می شود. آمی ایناموری یک جراح زیبایی زیباست که موضوع داغ این صنعت است. رازی هم داشت تنها افرادی که این را می دانند مردانی هستند که در اتاق مهمان منتظرند. ترسو و مکار از این موقعیت سوء استفاده کردند و از زنان اخاذی کردند. او برای حفظ موقعیت خود چاره ای جز اطاعت از مردان نداشت، هرچند ناخواسته. او را به اتاق مهمان فرا می خوانند و هر بار بی دلیل با او بازی می کنند. هرچقدر هم که بدن شما فداکاری کند، قلب شما هرگز تسلیم نخواهد شد. این باور تنها راه محافظت از غرور او بود. هیچ راهی وجود ندارد که تحقیر و نفرت من نسبت به مردان از بین برود. با این حال، به دلایلی، احساسات من متزلزل شده است و با مقاومت احساس هیجان می کنم. او اکنون به سمت مازوخیسم متمایل شده است. ما می توانیم از طریق احساسات مبارزه و مبارزه او را ببینیم، و او به آرامی توسط مردانی که در کنارش به او می خندند، مجبور به پایین آمدن می شود. هرچه بیشتر به خود فشار بیاورید، احساسات واقعی شما بیشتر آشکار می شود. زن بی رحمانه مورد آزار و اذیت و ستم قرار گرفت و چاره ای جز تسلیم شدن در برابر آن نداشت...
[VDD-198] [زیرنویس فارسی] پزشک زن در... (مجموعه باج‌گیری) ایناموری آمی
[ADN-738] میو شیرامین، یک زن متاهل کارمند اداری که بارها با نوک سینه ها، کلیتوریس و واژن خود در آستانه اوج تمسخر قرار گرفت، به مرز صبر خود رسید تا جایی که التماس کرد و سپس با رسیدن به اوج به پایان بی پایان ادامه داد.
حتی قبل از ازدواج با شوهرم، من و مدیرم با هم رابطه نامشروع داشتیم. در حالی که وانمود می کنید یک کارمند نمونه هستید، در پشت صحنه، او با مدیر مشغول به سکس اداری می شود، این رابطه حتی پس از ازدواج با همسرش در محل کار ادامه داشت. داشتن رابطه جنسی بدون چشم شوهر با حس بد اخلاقی همراه است. میل جنسی ما را بیش از هر زمان دیگری تحریک کرد. "از کی؟ من از کامینگ منع شدم." "فردا...دو هفته میگذره..." "من می خواهم آن را در حال حاضر وارد کنم. اما...تا زمانی که از من التماس می کنی که تمومش کنم، تو را اذیت می کنم." هم عقل و هم شرم را دور انداختم این فقط برای مدیری که او را با گفتن "لطفا اجازه دهید من قطع کنم" او را اغوا کرد، تبدیل به یک خودارضایی گوشت شد.
[ADN-738] [زیرنویس فارسی] میو شیرامین، یک زن متاهل کارمند اداری که بارها با نوک سینه ها، کلیتوریس و واژن خود در آستانه اوج تمسخر قرار گرفت، به مرز صبر خود رسید تا جایی که التماس کرد و سپس با رسیدن به اوج به پایان بی پایان ادامه داد.