سینههای کاپ بزرگ او در میان جوراب شلواری مشکی و باسن 95 سانتی متری چاق او می چرخد. آن سالمند یک بازگشته از تایوان است. هنوز کت و شلوار پوشیده با حالتی آرام به من دستور می دهد. اما یک چیز شیرین در آن صدا وجود دارد... و برعکس، به من لرز می دهد. باسن جوراب شلواری، جا پا، نشستن صورت، جابجایی ران... یک بار مزه اش را نمی گیرید. گرفتگی جوراب شلواری، بو و صداهای اصطکاکی آرام آرام او را ناله می کند. هر بار، دیک من به خودی خود واکنش نشان می دهد، و قبل از اینکه متوجه شوم، اسپرم من بارها و بارها فشرده شده است. «در مورد جوراب شلواری من چه احساسی داری؟...تو خیلی بامزه واکنش نشان میدهی». من کاملاً در دام آن حس شیرین و سادیستی دوری هستم. قبل از اینکه بفهمم، نمیتوانستم در مقابل جوراب شلواری سیاه و دستورات ملایم سالمندم از چیزی سرپیچی کنم...
  [HALT-072] [زیرنویس فارسی] یک خانم دفتر بازگشته با پاهای زیبا و باسن 95 سانتیمتری و سینههای بزرگ K-Cup از میان جوراب شلواری مشکی با یک جوراب شلواری سیاه خفهشده توسط ارشدش با صحبتهای کثیف بیاحساس و شیرین سادیستی سفارش داده میشود و بارها منی او را فشرده میکند. Maru's Rare